بعد از مدتها کار و درس و فعالیت بالاخره یک روز خالی پیدا کردم. با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم که بریم کوه و بالاخره با کلی این در و اون در زدن «درکه» رو انتخاب کردیم. در میانهها راه بودیم و اتفاقاً مسیرهای هموار و ناهموار زیادی رو طی کرده بودیم که از دور مغازهای توجه ما رو به خودش جلب کرد. یک کتابفروشی اون هم در کوه! واقعاً برایمان جالب و عجیب بود. سه نفر توی غرفه بودند و مسئول فروش کتابها آقای ابراهیمی نامی بود که خیلی گرم از ما استقبال کرد. ما هم سریعاً شروع کردیم به عکس انداختن. من هم همان لحظه قلم و کاغذ گرفتم دستم و شروع کردم سؤال پرسیدن. آقای ابراهیمی هم با کمال صداقت برای ما وقت صرف کرد و به سؤالات جواب داد. ماحصل این گفتوگو هم تبدیل به گزارشی شده که در ادامه میخوانیم:
+ چند سال است که در کوه کتاب میفروشید؟
– دو سال، روزهای تعطیل و پنجشنبه و جمعهها در کوه کتاب میفروشیم؛ و طول هفته هم به تهیه کتاب و مطالعه میپردازیم
+ حالا چرا کوه رو انتخاب کردید؟ مگر مردم در کوه کتاب هم میخوانند؟
– بله اتفاقاً مردمی که به کوه میآیند کتاب بیشتری هم میخوانند. به نظر من ارتباط با طبیعت و کوه کمک بیشتری میکند که مردم بهتمامی مسائل زندگی ازجمله مطالعه هم بیشتر توجه کنند. اکثر کسانی که برای تفریح و ورزش به کوه میآیند قطعاً سهمی هم برای کتاب و مطالعه اختصاص میدهند؛ بنابراین مردمانی که کوه میآیند اتفاقاً بیشتر از مردمی که از شهر تکان نمیخورند کتاب میخوانند.
+ چی شد که به فکرتان رسید بیایید در کوه کتاب بفروشید؟
– راستش من در میدان انقلاب مغازه گرفتم اما از فروشم راضی نبودم و چون خودم به کوه و طبیعت علاقه داشتم امتحانی اینجا مغازه گرفتم و اتفاقاً فروشم هم از اونجا بیشتر بود. فهمیدم اینجا مردم کتابخوان بیشتری یافت میشود. هم خودم از طبیعت لذت میبرم و هم کتابهای بیشتری میفروشم.
+ شما چه جور کتابهایی میفروشید؟
– ما معمولاً کتابهای جدید و چاپ روز را نمیتوانیم بفروشیم چون هم در بازار هست و ما نمیتوانیم وقت و انرژی خودمون رو برای بالا آوردن صرف کنیم. ما از کتابخانههای شخصی مردم خرید میکنیم و اینجا میفروشیم. کتابهای ما منحصربهفرد هستند. ممکن است حتی تو بازار هم پیدا نشوند. حتی توریستهای خارجی هم بودند که از دیدن کتابهای ما متعجب شدند؛ مثلاً کتابی بود که یک فرانسوی از دیدنش متعجب شد و گفت این کتاب در کشور خود ما هم بهسختی پیدا میشود و خیلی وقت هم هست که دیگر چاپ نمیشود.
+ کمی درباره مشتریهایتان بگویید.
– مشتریهای ما در کوه تقریباً مشتری دائمی هستند چون اکثراً مداوم و هفتگی به کوه میآیند و تفریح و ورزش میکنند. خیلیها حتی کتاب هم سفارش میدهند و ما برایشان تهیه میکنیم و به اینجا میآوریم تا به دستشون برسونیم. خیلیها هم قیمت کتاب برایشان مطرح نیست و فقط دنبال کتابهای مدنظرشان میگردند.
+ اگر نکتهای هست که مدنظر دارید بفرمایید.
– این نکته را هم بگویم که ما فقط کتابفروش نیستیم. به نظر من یک کتابفروش خوب باید کتابها، وضعیت فرهنگی و تاریخچه تحولات کتاب را بداند و جامعه را هم بشناسد. خود ما خیلی روی کتابشناسیها کارکردهایم و از تاریخچه و اوضاع کتاب خبر داریم. ضمن اینکه کتابهای خیلی از سایتهای معروف فروش کتاب رو هم ما تهیه میکنیم.
در آخر هم برای شما و همه علاقهمندان این حوزه آرزوی موفقیت میکنم.
مصاحبه کننده: میلاد روشنی
مشخصات استناددهی به این مقاله | |
نویسنده(ها): | میلاد روشنی |
عنوان مقاله: | کتابفروشی در کوه! |
عنوان مجله: | کتابدار ۲.۰ – (عنوان لاتین: Kitābdār-i 2.0) |
دوره مجله(Vol): | |
شماره مجله(Issue): | |
سال(Year): | ۱۳۹۴ |
شناسه دیجیتال(DOI): | |
لینک کوتاه: | http://lib2mag.ir/2146 |