دلیل ۶: آنها میترسند که نظراتشان اشتباه باشد.
این کار را انجام دهید: بسیاری از دانش آموزان با چشمان گریان به من گفتند که این تجربه را داشتند: معلم از آنها خواسته بود تا نظرشان را در مورد یک کتاب یا داستان بنویسند. دانشآموز بهشدت بر روی مقالات کارکرده و انتظار داشته تا به خاطر تلاشی که داشته و مطلبی که نوشته نمره بالایی بگیرد. معلم به آنها نمره D یا F داده که این نمره برای دانشآموز غیرقابل توضیح بوده است. این معلمان پیام صریحی به دانش آموزان خود میدهند: انتقادات و پیشنهادهای شما ارزشی ندارد.
اگر شما نظر کسی را میپرسید، نظر وی را قبول کنید و به نوشتن انشاء و محتوای مطلب نمره بدهید. به تلاش صادقانه آنها پاداش بدهید و آنها را تشویق نمایید تا افکار خود را بهطور کامل و منطقی پرورش دهند. اگر شأن و منزلت دانش آموزان خود را حفظ کنید، آنها به تلاش خود ادامه میدهند و پیشرفت میکنند. با تمرین و بالیدگی، مهارت خواندن و نوشتن آنها بهبود خواهد یافت و بهتر میتوانند مطالبی که نیازمند یک رویکرد پیچیدهتر هستند را درک نمایند.
هنگامیکه دانش آموزان بتوانند بهطور هوشمندانه نظرات خود را بیان نمایند، آمادگی آن را پیدا میکنند تا بهواسطه ارزش ادبی آن به تجزیهوتحلیل داستان بپردازند. (واژه «ملالآور و کودن» نقد ادبی نیست.) سپس، میتوانید دانش آموزان را با زور به سمت استفاده از منابع خاص سوق دهید تا نقطهنظر خود را در مورد متن بیان نماید، از واژگان و اصطلاحاتی نظیر طرح، دیالوگ، طنز و لحن، استفاده کنند که شما باید آنها را تدریس نمایید. آموزش این دو روش مهم و متفاوت میتواند بهاندازه پاسخ «کارکنان» در مقابل پاسخ «حرفهای» مفید باشد.
دلیل ۷: آنها همیشه در گروه افراد «کند خوان» قرار داشتند، و این امر موجب میشد تا آنها احساس خنگ بودن کنند.
این کار را انجام دهید: من به این باور رسیدهام که اولین تجربه ما در خواندن ، حتی بهعنوان بزرگسالان، تحت تأثیر درک ما از هوشمان قرار دارد. دلیل آن را اینجا توضیح میدهم. اگر شما از بزرگسالان بپرسید، «خودتان را در سطحی بالاتر از حد متوسط میدانید یا فکر میکنید در سطحی پایینتر از آن قرار دارید ؟» بسیاری از آنها تصویر روشن از این امر دارند که در کجای این طیف اطلاعاتی قرار دارند .
اما مسئله جالبتوجه برای من این است که وقتیکه از همان بزرگسالان میپرسم که در چه سنی از هوش خود مطلع شدند، تقریباً همه آنها متفقالقول بیان مینمایند که در سالهای اولیه مدرسه که خواندن را آموختند، از هوش خود مطلع شدند.
کودکان با گذاشتن نامهایی نظیر پرنده آبی، گنجشک، ستاره، خرس و گربه خوانده میشود، میدانند که چه کسانی تندخوان (ترجمه «بچههای باهوش») و چه کسانی کند خوان (ترجمه «بچههای کندذهن») هستند. آنها دقیقاً میدانند که در کدام قسمت طیف سریع خوانی قرار دارند و بر این باورند این امر بهطور مستقیم به هوش آنها ارتباط دارد.
اگر معلمان بتوانند راهی بیابند که حداقل گاهی اوقات دانش آموزان گروه به توانایی خود در خواندن متوسل نشوند، آن زمان میتوان مانع از ارتباط دادن هوش آنها با گروهشان شد. بهتر است، معلمان در کلاس محیطی ایجاد نمایند تا دانش آموزان با صمیمیت به یکدیگر کمک نمایند و افراد کند خوان را مورد آزار و اذیت قرار ندهند. گاهی اوقات دانشآموزانی که اطلاعات را بهکندی پردازش مینمایند نسبت به افرادی که دارای قدرت پردازش بالا هستند، از ضریب هوشی بالاتری برخوردارند.
اینکه راهی بیابیم تا استعداد افراد کند خوان در سایر زمینهها مشخص شود، میتواند به دانش آموزان کمک کند تا هوش چندگانه را درک نمایند، زیرا خواندن یکی از هزاران مهارت میباشد و امری ضروری و نشاندهنده هوش و توانایی یادگیری نیست.
دلیل ۸: آنها بر این باورند که خیلی عقبتر از سایر افراد هستند.
این کار را انجام دهید: هنگامیکه سطح خواندن دانش آموزان پایینتر از سطح نرمال است، نمیتوانند درک نمایند که افزایش مهارتهایشان برای سطح بعدی، آنقدرها هم که فکر میکنند سخت نیست. برای مثال دانشآموز کلاس نهمی که نمره آزمون وی در سطح چهارم قرار داشت، فکر میکرد که برای اینکه از همسالان خود عقب نماند باید خارج از ساعات کلاس نیز مطالعه داشته باشد. بنابراین ابتدا توضیح داده شد که سطح خواندن با سال تقویمی مطابقت ندارد. این مقیاس فقط نشان میدهد که یک دانشآموز میتواند متنی دارای واژگانی با سطح پیچیدگی و جملاتی با ساختار خاص را چقدر خوب بخواند. دانش آموزان را تشویق نمایید تا یاد بگیرند که چگونه معنای کلمات ناآشنا را از متن دریابند و برای بهبود سرعت خواندن هرروز خواندن را تمرین کنند. یکی از روشهایی که من با موفقیت از آن استفاده میکردم، این است که به دانش آموزان مقالهای یک تا دوصفحهای بدهیم. یک دقیقه کامل آن را مطالعه نمایند، تا اینکه به آنها بگوییم، «بس است». آنها دور آخرین کلمهای که خوانند دایره بکشند. سپس به آنها یاد میدهیم که چگونه کلمات یک صفحه را بشمارند. (همچنین تعداد کلمات را در چهار خط مجزا اضافه مینماییم و سپس آنها را بر چهار تقسیم میکنیم تا میانگین تعداد کلمات در هر خط به دست آید.) سپس دانش آموزان میشمارند که چه تعداد کلمه را خواندهاند، بدینصورت یکدقیقهای به شمارش اعداد میپردازند.
ماه بعد، همان کتاب را انتخاب میکنیم و دوباره نرخ مطالعه آنا را ارزیابی مینماییم. تقریباً همیشه درصورتیکه دانش آموزان در کلاس تلاش کنند، وضعیت خواندنشان پیشرفت خواهد یافت. آنها مشاهده می نمانید که تمرین آنها را به خواننده تمامعیار تبدیل نمیکند، اما قطعاً موجب پیشرفت آنها میشود.
دلیل ۹: آنها علاقهای به مطالبی که باید مطالعه کنند، ندارند.
این کار را انجام دهید: خوانندگان کوشا در صورتی شکوفا خواهند شد که به آنها مطالبی بدهید که بسیار جالب است، آن زمان نمیتوانند در برابر خواندن مقاومت نمایند. یک ترفند: یک مطلب گیرا پیدا کنید تا دانش آموزان فراموش کنند که در حال مطالعه هستند.
حتی اگر کتابهای درسی شامل داستانهای جالب است، اما بازهم گاهی آنها را رها نمود. کتابهای درسی دارای تعریف جالب نیستند. (گاهی از یک داستان یا شعر موجود در کتاب درسی کپی نمایید و آن را به دانش آموزان بدهید تا از آن لذت ببرند و پسازآنکه متوجه شوند که تمام مدت در حال مطالعه کتاب درسی خود بودند واقعاً شگفتزده خواند شد.).
مقالاتی جالبی که در مورد افراد هم سن و سال دانش آموزان میباشد را از مجلات پیدا کنید. مقالات ادبی گلچین که دارای موضوعات بحثبرانگیز هستند مانند کنترل اسلحه یا مهاجرت را بررسی کنید ؛ بیشتر مجموعه مقالات با مباحثه و نوشتن کامل میشوند. بهصورت آنلاین به جستجوی ماجراجویی واقعی، جرائم و داستانها و مقالات ورزشی و موضوعات موردعلاقه جوانان ازجمله نحوه شهرت یافتن، پیدا کردن یک دوست، ورود به کالج، یا انتخاب یک حیوان خانگی بپردازید.
دلیل ۱۰: آنها چیزی را که اندکی پیش مطالعه نمودند را فراموش کرده و نمیتواند به یاد بیاورند.
این کار را انجام دهید: بسیاری از دانش آموزان کوشا که ازلحاظ فنی بهخوبی مطالعه دارند، نمیتوانند درک کنند که چه چیزی را مطالعه میکنند. آنها به طریقی موفق نمیشوند تا نکات مهم مطلبی که میخوانند را دریابند، لذا باید برای آنها یک مرجع ذهنی ایجاد نماییم. کلمات بدون وجود آن مراجع، صرفاً یک سری کلمه هستند. یک پسر تجربه خود در این روش را بدین گونه توصیف مینماید: « وقتی کلمات از جلوی چشمانم عبور میکنند مانند آن است که یکی از این علائم در مقابل را میخوانم. بهمحض اینکه کلمه را میخوانم، ناپدید میشود».
لازم نیست که برای کمک به دانش آموزان برای درک مطلب یک معلم خواندن باشید. ابتدا برای آنها توضیح دهید هنگامیکه مطالعه میکنیم، یک تصویر ذهنی ازآنچه در حال خواندنش هستیم ایجاد میشود. همانطور که جزئیات را اضافه میکنیم، تصویر واضحتر میشود یا با اطلاعات متفاوت جدید مطابقت مییابد. اگر تصویر ذهنی در حین مطالعه را از دست دهید، درک مطلب را نیز از دست میدهید. تا جایی به عقب برگردید که بتوانید مجدد تصویر را در ذهنتان تجسم نمایید ، سپس به خواندن ادامه دهید.
این کار را توسط یک یا مقاله در کلاس انجام دهید، میتوانید یک پاراگراف را بخوانید، از دانش آموزان بپرسید که چه چیزی مشاهده میکنند و در مورد دیدگاههای متفاوت آنها به بحث بپردازید. این امر به دانشآموزانی که هنوز متوجه نشدهاند که در مورد چه چیزی صحبت میکنید، کمک میکند تا آن را درک نمایند.
سپس پاراگراف بعدی را بخوانید و مجدد خواندن را متوقف کنید و از دانش آموزان بخواهید تا تصاویر ذهنی خود را توصیف نمایند. وقتی این کار را در کلاس انجام میدهید، آنها خیلی هیجانزده میشوند زیرا درنهایت متوجه میشوند که چرا برخی افراد عاشق مطالعه هستند ( گاهی برای اولین بار این حس میشوند).
منبع:
این نوشته ترجمه بخشی از مطلبی با این عنوان است: ۱۰ Reasons Nonreaders Don’t Read — And How to Change Their Minds
مترجم: نازنین مؤمن زاده
مشخصات استناددهی به این مقاله | |
نویسنده(ها): | نازنین مؤمن زاده |
عنوان مقاله: | ۱۰ دلیلی که افراد کتاب نمیخوانند و نحوه تغییر ذهنیات این افراد (بخش دوم) |
عنوان مجله: | کتابدار ۲.۰ – (عنوان لاتین: Kitābdār-i 2.0) |
دوره مجله(Vol): | ۱ |
شماره مجله(Issue): | ۵ |
سال(Year): | ۱۳۹۴ |
شناسه دیجیتال(DOI): | |
لینک کوتاه: | http://lib2mag.ir/2636 |