«کتاب یار مهربان ما است»، «کتاب یکی از بهترین ابزارهای حفظ هویت فرهنگی و کسب دانش بشری است»، کتاب و کلی حرفهای خوب و تکراری دیگر…
کتابها از چند هزار سال پیش وجود داشتند، از چند قرن پیش با اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ فراگیرتر شدند، یکی از مهمترین شاخصهای توسعه فرهنگی هستند و باز هم سخنانی که همه بارها شنیدهایم…
وضعیت اقتصادی ناشران خوب نیست، تیراژ کتابها پایین است، مردم لااقل تا وقتی مجبور نشوند حاضر نیستند برای کتاب دستشان را به جیبشان ببرند، نویسنده خوب کم داریم و کتاب شایسته کم به چاپ میرسد، شرکتهای توزیع کتاب… انگار باز هم این حرفها را شنیدهایم.
ایران یکی از پرچمداران علم به خصوص پس از اسلام در جهان بوده است. این مهم از طریق نوشتن کتب فراوان انجام شده است. پس کتاب و کتابت چیزی نیست که در فرهنگ ایرانی جای نداشته باشد؛ اینکه چه شده است این همه حرف تکراری میزنیم از وضعیت بحرانی کتاب و باز هم کاری انجام نمیگیرد در این یادداشت محل صحبت نیست؛ در اینجا هدف «شناخت» نسبت به وضعیت موجود کتاب و کتابخوانی در ایران است. یکی از راههای شناخت وضعیت، مقایسه وضع موجود با دیگر کشورها و فرهنگها است. آیا واقعا وضعیت کتابخوانی در کشورمان شرمآور است؟ تا چه حد؟
قصد این گزارش پژوهشی، نمایش وضعیت موجود است با انتخاب برخی از شاخصهای مهم در این حوزه و مقایسه وضعیت کشورمان با کشورهای پیشرفته دنیا. معتقدیم باید خودمان را با بهترین کشورها در این حوزه مقایسه کنیم، چرا که پیشینه چندهزار ساله در کتاب داریم و زمانی بیشتر کتابخانههای بزرگ دنیا در کشور عزیزمان بوده است.
قبل از هر چیز نیاز است بدانیم که نگاه مردم دنیا به کتاب چگونه است و این رسانه ارزشمند در مقابل سایر رسانهها از جمله فیلم، تلویزیون، موسیقی، بازی ویدئویی و … چه سهمی از بازار را به خود اختصاص داده است. جالب است بدانید که در سال ۲۰۱۴ کتاب بیش از ۱۵۱ میلیارد دلار از سهم بازار را به خود اختصاص داده است که بیش از سایر رسانهها بوده است:
اما در این میان سهم کشورهای مختلف در بازار کتاب چگونه است؟ در سال ۲۰۱۴ ایالات متحده آمریکا کماکان بزرگترین بازار کتاب جهان را از آن خود کرده است؛ بازاری که پس از آمریکا، چین، آلمان، ژاپن، فرانسه و انگلیس در رتبههای بعدی ایستادهاند. این شش کشور روی هم رفته ۶۰ درصد از بازار جهانی کتاب را در اختیار دارند! اگر ۱۴ کشور دیگر به آنها اضافی کنید، ۲۰ کشور اول مجموعاً ۸۴ درصد از بازار کتاب جهان را در اختیار دارند.
آمریکا با ۲۶ درصد از سهم بازار جهانی کتاب رتبه اول را به خود اختصاص داده است. چین با ۱۲ درصد، آلمان با ۸ درصد، ژاپن با ۷ درصد، فرانسه با ۴ درصد و انگلیس با ۳ درصد در رتبههای دوم تا ششم ایستادهاند و سایر کشورها در مجموع ۳۹ درصد از بازار کتاب را در اختیار دارند. سهم ایران از ارزش کل بازار کتاب در جهان، یک صدم ایالات متحده آمریکاست؛ یعنی چیزی حدود ۳۵۰ میلیون یورو در سال یا به عبارتی حدود ۰.۲۵ درصد از کل بازار.
از سوی دیگر تعداد عناوین چاپ اول یا ویرایش مجدد کتب در ایران طبق آخرین آمار ۴۲۵۱۸ عدد است؛ این تعداد هر چند نسبت به کشور چین و آمریکا چیزی حدود ۱۰ درصد و نسبت به انگلیس حدود ۲۰ درصد است اما نسبت به کشورهایی چون فرانسه، ژاپن و آلمان آمار نسبتا قابل قبولی است (جزییات را میتوانید در جدول شماره ۱ ببینید). اگر این آمار را به نسبت جمعیت هر کشور بسنجیم، وضعیت ایران بهتر نیز خواهد شد. جایی که ایران با شاخص ۵۳۱ عنوان کتاب به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، در رتبه ۲۲ دنیا میایستد. در این شاخص کشور انگلستان با شاخص ۲۸۷۵ مقام نخست را دارد.
البته مشکل اصلی در تعداد عناوین کتب منتشره نیست؛ مسئله اصلی تیراژ کل کتابها است، جایی که طبق شواهد و قرائن موجود تیراژ هر عنوان کتاب ایرانی چیزی حدود هزار نسخه است و در موارد انگشتشماری به بیش از ۱۰۰ هزار نسخه میرسد؛ در حالیکه کتابها بخصوص در کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان و ژاپن تیراژ چند میلیونی دارند و طبق شواهد و قرائن به صورت میانگین چند ده هزار نسخه از هر کتاب فروش میرود. در این خصوص آمار رسمی قابل استنادی یافت نشده است اما فعالان حوزه کتاب به این مهم واقفند.
شاخص دیگر که بخصوص در ایران خیلی مورد توجه قرار گرفته است اما هیچوقت آمار دقیقی از آن منتشر نشده است، سرانه مطالعه است. سرانه مطالعه شاخصی ترکیبی از میزان فروش کتاب ضربدر ضریب گردش آن به علاوه میزان امانت و میزان مطالعه دیجتیال است. در برخی کشورها این آمار در کنار تعداد کتابخانههای عمومی نسبت به جمعیت قرار میگیرد و در برخی دیگر از کشورها آمار سایر رسانههای مکتوب مانند روزنامه و مجلات از آن جدا میشود. به طور مثال در کشورهایی مانند ژاپن که خواندن روزنامه یکی از عادات روزنامه است، سرانه مطالعه ۹۲ دقیقه است ولی بدون آن و فقط سرانه مطالعه کتاب به ۵۲ دقیقه در روز میرسد.
در ایران مسئولین گوناگون در زمانهای مختلف از ۲ تا ۱۲۰ دقیقه در روز ارائه آمار کردهاند که موثقترین آنان به نظر میرسد بین ۷ تا ۱۸ دقیقه در روز باشد. نکته جالب در مورد ایران اینکه مطالعه قرآن و مفاتیح الجنان در برخی از آمارها از سرانه مطالعه کتاب حذف میشود. مقایسه ایران و سایر کشورها را میتوانید در جدول شماره ۱ مشاهده کنید.
شاخص دیگری که معمولا در آمارهای جهانی در نظر گرفته میشود، تعداد کتابخانهها بخصوص کتابخانههای عمومی است. ایران از این حیث با توجه به جمعیت، وضعیت نامساعدی ندارد و فقط آلمان با اختلاف زیاد در این شاخص رتبه اول را از آن خود کرده است. همچنین آماری از کشور چین در این شاخص یافت نشد. در مورد کیفیت و امکانات کتابخانهها قضاوتی نمیکنیم و فقط کمیت آنها در جدول شماره ۱ مقایسه شده است.
جمعبندی
به نظر میرسد که ایران از نظر تعداد ناشران، تعداد عناوین جدید کتب، تعداد کتابخانهها در وضعیت خیلی بدی قرار نداشته باشد و حتی از میانگین جهانی وضعیت بهتری داشته باشد. آن چیزی که باعث پایین بودن سرانه مطالعه کتاب و ارزش کم بازار کتاب نسبت به کشورهای پیشرو در این حوزه است، تیراژ پایین هر عنوان کتاب است؛ گویا مردم به هر دلیلی تمایلی به خرید کتب به صورت عام ندارند و فقط در برخی از زمانها برخی کتاب خاص به صورت یک تب فراگیر خریداری میشود. اینکه دلیل مردم از کتاب نخریدن چیست، پژوهش جداگانهای میطلبد اما به طور خلاصه و با توجه به نظرات کارشناسان میتوان از «عدم احساس نیاز به کتاب»، «خودشیفتگی فرهنگی»، «سطحی بودن تفکر»، «ارزش نبودن دانایی»، «تنبلی در مطالعه و اقبال به سمت سایر رسانهها»، «گران بودن کتاب و عدم توان مالی خانوادهها برای خرید کتاب»، «عدم جذابیت موضوعات کتابها برای مردم»، «مضر بودن محتوای برخی کتابها»، «عدم وجود تبلیغات مناسب در سایر رسانهها» و «توزیع نامناسب کتاب» به عنوان بخشی از دلایل نام برد.
ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که وضعیت کتاب در ایران از میانگین جهانی بهتر است. به طور مثال ما در شاخص تعداد عناوین جدید کتاب جزو ۴۰ کشور اول دنیا، در شاخص تعداد عناوین جدید به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت رتبه ۲۲ دنیا، در شاخص سرانه مطالعه جزو ۶۰ کشور اول دنیا، در شاخص تعداد کتابخانههای عمومی جزو ۴۰ کشور اول دنیا هستیم. البته این وضعیت متناسب با پرچمداری علم در تمدن اسلامی توسط ایران و همچنین انتظارات رهبر معظم انقلاب نیست اما وضعیت در مقایسه با سایر کشورها آنچنان هم بد نیست. همانطور که مطالعه کردید ۲۰ کشور اول ۸۴ درصد از بازار کتاب جهان را به خود اختصاص دادهاند و این یعنی اینکه سایر کشورهای دنیا روی هم ۱۶ درصد از بازار کتاب را دارا هستند و کشورمان هم جزو یکی از آن همه کشور است.
حال که وضعیت موجود را شناختهایم و مقایسه کردهایم، بهتر است وقت خود را روی حل مسئله کشف شده بگذاریم. راه حل در حال حاضر افزایش تعداد عناوین کتاب، یا تعداد کتابخانهها نیست. باید فکری به حال این کرد که چرا تیراژ کتابها پایین است؛ هر دلیلی از دلایل بالا باشد یا دلیل جدیدی که مدنظر نبوده است، باید اولویت بندی شود و وزندهی شود، ترتیب زمانی حل آن مشخص شود و چارهجویی شود تا بتوانیم ایرانی کتابخوانتر با اندیشههای عمیقتر مردمانش داشته باشیم. به امید آن روز…
مشخصات استناددهی به این مقاله | |
نویسنده(ها): | مجله ی کتابدار ۲.۰ |
عنوان مقاله: | کجای قفسه جهانی کتاب ایستادهایم؟ |
عنوان مجله: | کتابدار ۲.۰ – (عنوان لاتین: Kitābdār-i 2.0) |
دوره مجله(Vol): | ۲ |
شماره مجله(Issue): | ۳ |
سال(Year): | ۱۳۹۵ |
شناسه دیجیتال(DOI): | |
لینک کوتاه: | http://lib2mag.ir/5500 |