همه جا سبز این جا برگ و برگچه هایی هَست به حجمِ سبزِ اشتیاق ؛ که صبح ها بارور می شوندْ وشبها به خــواب و پرسه در خیالِ آدمی و آدمیّتْ. از این جا که حرف می زنم ساعتهای کاری پُر ،پَر و پیمان هست ، قراردادها پیمانی نیست . رسما” علامتِ سوالی در حین ورود به کار زده می …
ادامه نوشته »نوشته هایی با طعم کتاب / مینا شاکری
علاقـــــه ی خوبمْ؛نگرانِ توام شب به صُبح ؛ صُبح به شبْ مُـــــد اُفتاده ، گرداگردِ خانه ها ، کتاب خانه ها ، تازه هایت را بخواننــد .مگر بیاتْ هم میشوی گیسو کمنـــــــدِ منْ تــازه ها ، بــــــازه ی زمــــانی شــان محـــدود.تــازه تـــر: ” کهنـــه ” گــی دارد آن ســوتَرَشْ. از کودکــــــی شــنیدم می گفت :می خواهم نــــقاشی ات کنم ، …
ادامه نوشته »